ایسنا نوشت: اربعین قهرمانان پلاسکو رسید؛ 16 آتشنشان و شش شهروند جان باختند و هنوز تنور وعده و وعیدها به بازماندگان این حادثه غمانگیز داغ است. شاید سوال اصلی همچنان این باشد که درسهای هرچند تلخ "پلاسکو"، مانند قهرمانانش ماندگار شد؟
دکتر سیدامیرمحسن ضیایی، رییس هلال احمر، در ارزیابیاش از چگونگی مدیریت بحران در حادثه پلاسکو، میگوید: برای موضوعات پیچیده، راه حل ساده وجود ندارد و این نیز امری کاملا مشخص است که در چنین اقداماتی حتما عوارضی هم وجود دارد؛ چرا که راه ساده نیست و پر از سنگلاخ است.
وی با تاکید بر اینکه امروز نگاه دنیا به چنین مواردی مبتنی بر علم و تجربه است، میافزاید: بپذیریم که باید از روحیه احساسی و موقتی به روحیه پایدار و مبتنی بر علم و تجربه حرکت کنیم؛ نگاه دنیا نیز امروز چنین است. مدیریت بحران، آمادگی برای بحران، کاهش ریسک و پیشگیری، علمی است و با تجربه عادی، ساده و هیاتی امکان پذیر نیست. بیتردید باید به سمتی رویم که این موضوع را به صورت علمی چه در بحث امکانات، تجهیزات و نیروها و چه در برنامهها در نظر داشته باشیم و از تجربیات دیگران استفاده کنیم.
ضیایی میگوید: اینکه به دنبال بروز حادثه فقط دنبال "جمع کردن" آن باشیم، راهکار درست و علمی نیست؛ این درحالیست که متاسفانه ما از این "جمعش کنیم"ها در کشور زیاد داریم. باید بپذیریم دوران این حرفها گذشته است. شرایط کاملا تغییر کرده است و موضوعات حداقل برای کشور ما موضوعات خیلی جدیدی است. به عنوان مثال ما شهرهای خیلی بزرگی داریم که بسیار شلوغ هستند. امکانات مختلفی هم آمده است اما آیا متناسب با این توسعههای صورت گرفته، زیرساختها را هم درست کردهایم؟ آیا امنیت و safety را انجام دادهایم؟ این موارد را باید دید و مورد تجزیه و تحلیل قرارداد. نباید نگاه موقتی به موضوعات داشته باشیم.
هنوز سنتی عمل میکنیم
رییس جمعیت هلال احمر گفت: با وجود پیشرفتهایی که دنیا در پیشگیری و همچنین پاسخگویی به حوادث دارد، اما متاسفانه ما هنوز سنتی و مبتنی بر حادثه عمل میکنیم، متاسفانه ما تنها انتهای ماجرا یعنی پاسخ را میبینیم؛ در حالی که همه اقدامات باید قبل از بروز حادثه انجام شده باشد و هر چه میتوانیم ابتدا در پیشگیری کار کنیم؛ چراکه بدون شک کار در پیشگیری اثر خود را در مقابله یا همان پاسخ میگذارد. اگر حجم عملیاتمان 100 باشد، با پیشگیری این حجم عملیات به 20 و 30 میرسد و اثر مثبت خود را در پاسخ میگذارد.
نقاطی که باید روی میز مدیریت بحران باشد
وی مبحث دوم در مواجهه با بحرانها را کاهش ریسک و خطرپذیری (Mitigation ) میخواند و میگوید: مثال پیشگیری آن است که تمام ساختمانهای دارای اختلال استاندارد تخریب شوند، اما از آنجا که نمیتوان این کار را کرد باید با مقاوم سازی، ریسک خطر را در این ساختمانها کاهش داد. مبحث سوم هم آن است که باید آمادگی مبتنی بر ریسک داشته باشیم. کشور باید فایل کاملی داشته باشد که هر نقطهای را چه ریسکی تهدید میکند. امروز باید این نقاط روی میز مدیریت بحران ما مشخص باشند. هرچند ممکن است چند کارشناس به طور تجربی این موارد را عنوان کنند، اما باید مطالعه علمی در این زمینه صورت گیرد. این ریسکها کاملا در حال تغییر هستند و ما نیز با تغییر اقلیم روبرو هستیم. به عنوان مثال امروز سیل برای کشور مسالهساز است و این درحالیست که تا 10 سال گذشته تا این حد سیل نداشتیم. خشکسالی هم یک سوی دیگر ماجراست و زلزله هم که جای خودش را دارد.
فاجعهای که دیگر عادی شده است
ضیایی میافزاید: این موارد غیر از مخاطراتی است که ما به صورت ممتد با آنها مواجهیم؛ چراکه مبحثی مانند حوادث جادهای گویا دیگر عادی شده است؛ به طوریکه در هر جای دنیا اگر سالانه 16هزار نفر کشته شوند، خود نوعی بحران و فاجعه تلقی میشود اما ما گویا دیگر این موضوع را پذیرفتهایم. موضوع گرد و غبار هم خود نوعی مخاطره است اما چندین سال است که ساکنان چند استان ما با آن مواجهاند. تا زمانی که در پیشگیری سرمایهگذاری و عمل نکنیم، قاعدتا پاسخی که خواهیم داد، پاسخی ناقص و احساسی خواهد بود؛ پاسخی برای حل مساله نخواهد بود بلکه فقط در جهت آن خواهد بود که مردم دارند مینگرند. از طرفی هم مدام دیگران را متهم میکنیم؛ چراکه دستپاچه عمل میشود.
کارهایی که نمیکنیم و جانهایی که فدا میشوند
وی بر لزوم آموزش و یادگیری چه برای نیروهای امدادی و چه در جهت افزایش اطلاعات عامه مردم تاکید میکند و ادامه میدهد: مرتبا باید مانور داشته باشیم. مانند سربازانی که به سربازانی میروند و چشم بسته اسلحه را باز و بسته میکنند ما نیز باید در زمان بحران اینگونه باشیم؛ چرا که هنگام بروز بحران آنقدر فشار است که نمیتوان تمرین نکرده در صحنه عملیات حاضر شد، بارها و بارها باید عمل کنیم تا در زمان بحران، یک و دو و سه و چهارمان اتوماتیکوار عمل کند. ما این کارها را نمیکنیم و مشخص است که پاسخ ما پاسخ درستی نخواهد بود. همچنین مشخص است که برای جبران این فاصله و گپ باید از جان مردم و فداکاری دیگران مایه بگذاریم. ما این نقطه مثبت قوی را داریم که آدمهای شجاع و فداکار و کم توقع داریم؛ این همان روحیه بسیجیان، امدادگران و آتشنشانان ماست؛ اینها فرار نمیکنند و جانشان را هم به خطر میاندازند. نه تنها حادثه پلاسکو بلکه تمام صحنههای حوادثمان این داستان غمانگیز را دارد؛ حال یکی دیده میشود و حاد است و همه کشور در آن وارد عمل میشوند، یکی هم دیده نمیشود.
"پلاسکو" حادثهای شهری بود اما...
رییس جمعیت هلال احمر میافزاید: حادثه پلاسکو از نظر فنی یک حادثه شهری است که در یک منطقه از شهر اتفاق افتاده، نه راهی بسته شد، نه وضعیت هوا ناجور بود، نه ارتباطات قطع شد، نه ترسی ایجاد شد و نه فراری از صحنه وجود داشت، اما متاسفانه 10 روز طول کشید تا این صحنه جمع شد، اول حادثه هم که همه چیز آشفته بود. نمیتوانیم خودمان را گول بزنیم. ما موارد ضروری اولیه را فراموش کردهایم و هر کس دیگری هم بود نمیتوانست این حادثه را سامان دهد. در این حادثه، خوشبختانه شهردار تهران فردی نظامی بود و برخی سیستمها از وی حساب میبرند و مقداری شخصیت فردی وی توانست این ماجرا را جمع کند و تا زمانی که وی نیامده بود همه چیز بر هم ریخته و پاشیده بود، حتی حضور نیروهای امدادی در صحنه این حادثه با مدیریت نبود و پس از ورود شهردار مشخص شد که هر کدام از دستگاهها باید چه کنند و سهم هر گروه مشخص شد. به عنوان مثال اولین اقدام در هر حادثهای آن است که باید منطقه حادثه بسته شود، اما این اتفاق در پلاسکو نیفتاد و در ساعات اولیه حادثه مردم در صحنه و حتی در خطر بودند و هیچ دستگاهی سر جای خود نبود.
وی ادامه میدهد: عملکرد این چنینی ناشی از آن است که ما به موضوع به صورت کاملا غیرعلمی، غیرحرفهای و غیر نظاممند نگاه میکنیم و موردی و مقطعی مینگریم. حادثه پلاسکو تمام شد، ما هزاران پلاسکوی دیگر در تهران داریم اما آیا تصمیمی در مورد آنها گرفته شد. پاسخ مشخص است و متاسفانه مانند همه اتفاقات دیگری که در کشور میافتد، باز هم همانگونه عمل شد.
ضیایی میگوید: حتما در این موارد اشکال است، ربطی هم به افراد ندارد و نمیخواهم دستگاه یا فردی را زیر سوال برم. باید با برنامهریزی درست، از موارد مختلف درس بگیریم، اما متاسفانه این درس را نمیگیریم. حوادث بم، منجیل، طبس، ورزقان و ... آمدند و دیگران از آن درس گرفتند، اما ما...
رییس جمعیت هلال احمر ادامه میدهد: دو روز بعد از فروریختن ساختمان پلاسکو، در یک مجله علمی (fire command) مطلبی را با عنوان درسهایی که از حادثه پلاسکو در تهران باید گرفت، خواندم. هنوز حادثه در تهران تمام نشده بود و ما وسط کار بودیم، اما آن سوی دنیا به تحلیل ماجرا پرداخته بودند. حال ببینید بعد از اتمام حادثه چقدر از آن استفاده میکنند تا با درس گرفتن از آن خسارات و تلفات حوادثشان را کاهش دهند.
زنجیرهای که پُر از اشکال است
ضیایی تاکید میکند: باید نگاه سیاسیزده خود را کنار بگذاریم و یکدیگر را متهم نکنیم. فرقی نمیکند چه کسی فرمانده میدان باشد. اساسا نگاه و ورود ما به مسایل مشکل دارد. ما همه چیز را سنتی و هیاتی و موردی نگاه میکنیم. اشکال اساسی همین موضوع است. باید این نگاه اصلاح، نظاممند و سیستماتیک شود.
وی با اشاره به نگاه غربیها در بررسی نظاممند به خطا میافزاید: قاعدتا زنجیرهای از عوامل باعث خطا میشوند. باید این زنجیره را اصلاح کنیم. متاسفانه زنجیره ما پُر از اشکال است. غربیها زنجیرهشان را درست کردهاند و زمانی که اتفاقی میافتد، یکی دو تا از زنجیرهشان را اصلاح و تعویض میکنند و یا حتی بعد از حادثه پلاسکو، ضوابط اطفای حریق ساختمانهای بلند در امارات تغییر کرد و تشدید شد. اما ما چه کردیم؟. ضابطه هم که بگذاریم، چه کسی به آن عمل میکند؟ در زلزله بم بسیاری از خانهها تازهساز بودند اما یکی از مشکلاتی که باعث شد خانهها فروریزند، نحوه جوش دادن آهنها بود، چه کسی بر ساخت و سازها نظارت میکند؟
"برنامه ملی مدیریت بحران" تکلیف همه را روشن کند
وی میافزاید: مشکل زیاد داریم و با یک روز و دو روز هم حل نمیشود، باید دیدگاهمان عوض شود. باید بنشینیم طرح و برنامه ملی مدیریت بحران را تدوین کنیم. در این برنامه ملی تکلیف همه باید روشن باشد. بخشی از این برنامه ملی هم قانون است تا الزامات را مشخص کند. ما برنامه بزرگی در این زمینه نیاز داریم ما باید کتابچه راهنمای قطوری داشته باشیم.
عملکرد هلال احمری در "پلاسکو"
ضیایی در ادامه صحبتهایش به نقش هلال احمر به عنوان نیروی پشتیبان در حادثه پلاسکو اشاره میکند و میگوید: در این حادثه هماهنگی داخل مجموعهای خوبی در هلال احمر برقرار بود؛ یعنی مرکز فرماندهی به خوبی با محیط ارتباط برقرار کرد و پاسخ محیط به درخواست مرکز هم خوب بود. در این حادثه، سیستم ما فورا فعال شد و دقایقی بعد در محل حضور یافت، حال اینکه از ظرفیتشان استفاده شده یا بخشی از آن به کار گرفته شده، بحثی دیگر است؛ چراکه نوع حادثه طوری بود که ما به عنوان پشتیبان عمل کردیم. در همان روز حادثه 30 یا 40 دستگاه آمبولانس ما آنجا حاضر بود، اما نیازی نبود و بر اساس اعلام فرمانده میدان، تخلیه شدند. ما در منطقه قرمز حادثه پلاسکو حضور پیدا نکردیم، الا بخش سگهای زندهیاب و دستگاههای زندهیابمان. در مجموع جنس کار سنگین بود و به نظر من هماهنگی داخلی جمعیت خیلی خوب بود و در هماهنگیهای بیرونی هم این نقش را باید هماهنگ کننده کلی تعیین میکرد.
وی در پاسخ به اظهاراتی درباره عملکرد دستگاههای زندهیاب و سگها زندهیاب هلال احمر در این حادثه، گفت: ما ماموریتهای خاصی انجام میدهیم. دستگاههای زندهیاب ما نیز خود را در چندین حادثه قبلی نشان دادند و مشکلی نداشتند. سگهای ما نیز زندهیاب هستند و با سگهای جسدیاب متفاوتند؛ چراکه ما کارمان نجات انسانهاست. ضمن اینکه شرایط برای فعالیت سگها مناسب نبود، حرارت بالا و بوی ناشی از سوختگیها مانع عملکرد مناسب سگها بود.
"جی پیاس"هایی که نبود، "دوربین"هایی که نداشتیم
رییس جمعیت هلال احمر بر لزوم استفاده از فناوریهای روزآمد در عملیاتهای امداد و نجات تاکید میکند و میگوید: در دنیا از ابزار جدید استفاده میشود و از روباتها بهره میگیرند. از طرفی نیروی امدادی که وارد چنین جاهایی میشود باید "جی پی اس" داشته باشند، معمولا روی کلاههایشان دوربین دارند، از بیرون میتوان آنها را دید و اصلا این نیروها در جریان حادثه گم نمیشوند. اگر اتفاقی هم برایشان افتد با سنسورها میتوان مشخص کرد که این نیرو دقیقا در کجاست.
ضیایی میافزاید: این چنین تجهیزاتی برای نیروهای عملیاتی هلال احمر نیز لازم است. البته ما در ماشینهای امدادیمان جی پی اس داریم و در حال انجام اقدامات لازم برای نصب "جیپیاس" روی موبایل نیروهای عملیاتیمان هستیم که محل فعالیت و حضورشان را کاملا نشان میدهد. تا اوایل سال آینده برای تمام نیروهای عملیاتی جمعیت هلال احمر این موضوع انجام میشود.
وی میگوید: استفاده از فناوریهای روزآمد در عملیاتهای امداد و نجات، هزاران در هزار است. ما شهر پرمخاطره ساختهایم، اما ابزار آن را فراهم نکردیم. تمام این موارد علاوه بر نیروی انسانی، به نگرش و اعتبار نیاز دارد. دکتر هاشمی، وزیر بهداشت کاری که در وزارت بهداشت انجام داد آن بود که توانست توجه کشور را به موضوع سلامت را از اولویت پانزدهم به دوم و سوم برساند؛ این یعنی ایجاد نگرش و کار مهمی است. جان انسانها باید اول باشد. انسان سالم، محور توسعه است. نگاه کنونی باید عوض شود. بعضی موارد هست که ما اصلا به آن اهمیت نمیدهیم اما در دنیا بسیار پر اهمیت هستند. انسان و جان انسان بزرگترین سرمایه در همه جای دنیاست و در این راستا سرمایهگذاری میکنند و سرمایهگذاریهایشان هم نتیجه داده است. آموزش هم در این مقوله بسیار مهم است، اینها نیازمند برنامهریزی طولانی مدت است.
مشکلات امداد اطفای حریق
رییس جمعیت هلال احمر در پاسخ به سوالی درباره اظهارات مطرح شده مبنی بر لزوم وجود بالگردهای اطفای حریق و قرار گرفتن آن در مجموعه هلال احمر، میگوید: این بحث مقولهای کاملا حرفهای و فنی است و بالگردهای فعلی ما چنین توانایی ندارند، بزرگ هستند و در شهر کاربرد ندارند. البته بحثی نیست که امداد اطفای حریقمان مشکل دارد و باید اعتبارات لازم و تجهیزات و نیروی انسانی در این زمینه داشته باشیم. در اجلاسی در اردن، موضوع امنیت شهرهای بزرگ مطرح بود و رییس هلال احمر امارات ویدئویی از امدادرسانی و اطفای حریق در برج بلندی در شب سال نو نشان داد که واقعا خجالت کشیدیم. در آن حادثه بیش از 200 هزار نفر در بیرون و داخل ساختمان بودند اما کسی آسیبی ندید و عملیات اطفا به خوبی انجام شد. همچنین در اتوبانی ماشینی روی پل آتش گرفته بود که نیروهایشان با جت اسکی و تجهیزات پیشرفته خود را به محل حادثه رساندند، آتش اطفا شد و حتی ترافیک هم مختل نشد.
وی میگوید: ما نیز اگر در شهرهایی این چنینی زندگی میکنیم باید امکانات متناسب با آن را نیز داشته باشیم، در غیر این صورت فقط شهر را ناایمن خواهیم کرد. در مجموع بالگرد اطفای حریق و امکانات مربوط به آن نیاز است، اما باید ببینیم بر اساس شرایط، کدام نهاد و دستگاه باید مسوولیت آن را بر عهده گیرد. این مورد از همان جاهای خالی است که وجود دارد؛ مثلا آتشسوزی در جنگل یا امدادرسانی در کوهستان. در چنین حوادثی، تنها دستگاهی که دم دست است هلال احمر است؛ این درحالیست که این موارد اصلا در شرح وظایف ما نیست و اعتبارات آن را هم نمیگیریم. در امدادرسانی کوهستان امدادگری را دیدم که با هزینه شخصی خود 15 میلیون تومان پول لباسش را داده بود تا در کوه ماندگان را نجات دهد، اما آیا ما توان فراهم کردن چنین امکاناتی برای امدادگرانمان را داریم؟ غواصی هم به همین صورت است. ما اگر موردی در شرح وظایفمان باشد حتما انجام میدهیم و به آن نیز افتخار میکنیم.
آواربرداری پلاسکو درست بود؟
ضیایی در ادامه صحبتهایش به سوال ایسنا درباره نحوه آواربرداری پلاسکو پاسخ میدهد و میگوید: آواربرداری دو نوع است؛ سبک و سنگین. نوع سبک آن در ساعات اولیه است که برای نجات انسانهای گرفتار در زیر آوار صورت میگیرد و تکنیکهای مختلفی دارد؛ خیلی جاها باید تونل زد و از بالا نمیتوان آواربرداری کرد. این کار فنی و خیلی سختی است. البته در حادثه پلاسکو تقریبا محرز بود که کسی در آن رجه حرارت 400 درجه به بالا که آهن فرو میریزد، زنده نمیماند.
وی میگوید: هلال احمر در آواربرداری سبک آموزش دیده است و امکانات لازم برای آن را هم دارد. اما در مجموع آواربرداری، ماشین مناسب میخواهد و نیروی انسانی فنی لازم دارد. در این زمینه مجموعه کشور با ضعف آموزش و تجهیزات روبروست. باید خیلی در این حوزه کار کنیم. باید تجهیزات بیاوریم و اگر لازم است حتی مدرس بیاوریم تا بیشتر فراگیریم. باید از شیوههای جدید استفاده کنیم.
رییس جمعیت هلال احمر در پایان صحبتهایش میگوید: خلاصه اینکه باید از این تجربه تلخ درس بگیریم؛ اگر این کار را به کار بندیم دیگر جان نیروهایمان در معرض خطر قرار نمیگیرد و از بین نمیرود. باید بفهمیم و قبول کنیم که مدیریت بحرانمان دچار مشکلات جدی است و همه ما این چنینی هستیم نه یک دستگاه. هماهنگیها کافی نیست و امکانات و تجهیزات کمتری داریم؛ به خصوص در شهرهای بزرگ مشکل داریم و باید حتما یک فکری کنیم.